• وبلاگ : ...اينجا شبيه عشق
  • يادداشت : دوست داشتم مثل محمدحسين باشم...
  • نظرات : 24 خصوصي ، 62 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چون طفل که از خوردن داروست پريشان
    با دوست پريشانم وبي دوست پريشان

    ابرو به هم آورده و گيسو زده بر هم
    چون ابر که بر گنبد مينوست پريشان

    مجموعه ي ناچيز من آشفته ي او باد
    آن کس که وجودم همه از اوست پريشان

    دست و دل من بر سر اين سلسله لرزيد
    در جنگل گيسوي تو آهوست پريشان

    آرامش درياي مرا ريخته بر هم
    اين زن که پري خوست... پري روست... پري شان ...

    با حوصله ي تنگ و دل سنگ چه سازم ؟
    با دوست پريشانم و بي دوست پريشان ...

    _________________
    آسوده بر کنار چو پرگار مي شدم
    دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت

    عليرضا بديع