داستان قشنگي بود، اونجاش زيباست كه عباس بعد از شهادت دستش هم جدا ميشه،
دروغ نگم يه جاشم اون اولا اشكمو درآورد، لحظه خداحافظي سجاد از ننه، چون اين اتفاق براي خودم هم افتاده