سنت شکست ، غزلم عاشقانه نيست
ديگر هواي هيچ کسي توي خانه نيست
راحت کنار دست خودم چرت مي زنم
اين روزها که حال و هوا شاعرانه نيست
ور مي روم به راديوي کوچک دو موج
غير از «تويي الهه ي نازم» ترانه نيست
پا مي شوم و توي زمان راه مي روم
من فکر مي کنم که مقصر زمانه نيست
مي ايستم کنار خودم چند سال پيش
ديگر از آن گذشته ي زيبا نشانه نيست
ديگر از آن گذشته که سنت نمي شکست
سنت شکست غزلم عاشقانه نيست
«حسن فرهادي»