• وبلاگ : ...اينجا شبيه عشق
  • يادداشت : منو فراموش نكنيد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 28 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بايد عاشق شد و خواند،
    بايد انديشه کنان پنجره را بست و نشست
    پشت ديوار کسي مي گذرد
    مي خواند:

    بايد عاشق شد و رفت
    چه بيابانهايي در پيش است!
    رهگذر خسته به شب مي نگرد
    مي گويد:
    چه بيابانهايي! بايد رفت!
    بايد از کوچه گريخت
    پشت اين پنجره ها مرداني مي ميرند
    و زناني ديگر...
    به حکايت ها دل مي سپرند
    پشت ديوار کسي درياواري بيدار
    به زنان مي نگريست
    چه بيابانهايي در پيش است!
    باد را مي نوشند!
    و براي تو...
    براي تو و باد
    آب هايي ديگر در گذرست
    بايد اين ساعت-انديشه کنان مي گويم-
    رفت و از ساعت ديواري پرسيد و شنيد
    و شب و ساعت ديواري و ماه
    به تو انديشه کنان مي گويند:
    بايد عاشق شد و ماند
    بايد اين پنجره را بست و نشست
    پشت ديوار کسي مي گذرد
    مي خواند:


    بايد عاشق شد و رفت


    بادها در گذرند...