پروردگارم ... به من يقيني نيکو عطا فرما که با آن از رنج طلب بياسايم ... يقيني بس عميق که با آن تنها بر تو تکيه نمايم و اطميناني خالص که با آن دشواري کارها را از انديشه ام دور نمايم ... مرا آسودگي بخش تا دل به اين جهان مسپارم و سلامتي عنايت کن تا بندگي ات نمايم . ياريم فرما و با بخشش و ميانه روي راه اعتدال را به من بنماي . چون تنها تو راهنماي بي قيد و شرطي .
خدايا ... من آن نيستم که همه مي پندارند.تنها تو آگاهي و من که به راستي درون من چيست . خدايا تو مرا نزد همگان خوب و شايسته جلوه دادي و من بهتر از هر کس مي دانم که شايسته آن نامهاي نيکو نبودم ... اما با درياي لطف تو چه مي توان کرد ؟ پروردگارم ... چگونه مي توانم در برابر عظمت تو فرياد برارم و تقاضاي ذلت کنم .. و به همگان بگويم که من آن نيستم که مرا مي خوانيد ... اما آنگاه که تو مرا اينگونه مي خواهي ناچيز ترين سپاسم در برابر تو سکوت من است ...شکر ...